عجب جشن تولدی بود امسال

فکر کنم از وقتی که  به دنیا اومدم دو روز بیشترین گریه ها رو کرده ام. یکی اولین روز تولدم (همان روز که بدنیا آمدم) و آن یکی روز تولد امسال.

اونی که ادعا می کنه که خیلی دوسم داره!!! نمی دونم چرا اصرار داشت که چند بار بهش زنگ بزنم! با وجود اینکه بنا به شرایط خاصش و مصاحبه فرداش شش بار بهش زنگ زدم٬ باز هم طلبکار بود که چرا بهش توجه نمیکنم و کم زنگ میزنم و وقتی که بهش کفتم شش بار تلفن زدم٬ باهام قهر کرد که چرا منت میگذارم. شاید ار شدت همین طلبکاریش بود که اصلا یادش نبود که راجع به تولدم تبریک یا چیزی بگوید.

از همه بدتر اونی که فکر میکردم بتونه کمکم کنه٬ شب تولدم باهام قهر کرد و رفت و گفت دیگه نمیام.

باز خدا را شکر که یکی از دوستان دانشجوی قدیمی اینترنتی یک e-mail داده بود که فلانی تولدت مبارک و تو وبلاگش هم ازم یاد کرده بود.

نمیدونم تولدم نحس بوده که اینجوری شده یا اینکه پانصد سال زود بدنیا آمدم.

یادمه ؛اونی که ادعا می کنه که خیلی دوسم داره؛ ی:یکروز بهم گفته بود که پانصد سال دیر بدنیا آمده ام. 

 

نظرات 3 + ارسال نظر
دیووووووونه خودتی دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 02:16 ق.ظ http://divoonekhodeti.blogsky.com

ترکه داشته میمرده به پسرش میگه من نماز قضا ندارم ولی 50 سال واسم وضو بگیر

nox & nike دوشنبه 5 دی‌ماه سال 1384 ساعت 09:02 ق.ظ http://floppy2005.tk

چه داستان غم انگیزی
این آخر تراژدی بود

عاشق گمنام یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1384 ساعت 01:42 ب.ظ http://www.horia.blogfa.com

سلام دوست عزیز
غریبه همدرد
وبلاگتونو دیدم
مطالب زیبایی نوشتین و کاملا هم طبیعیه چون حرف دله
و چون از دل برآید لاجرم بر دل نشیند.
---
اما یه گلگی دارم
اگه براتون امکان داره لطف کنید اسم مستعارتونو تغییر بدین
آخه خیلی وقته من از این استفاده می کنم می تونید تشریف ببرین وبلاگمو ببینید
اگه هم قبول نمی کنید بازم حرفی نیست
به هر حال اختیارش دست شماست

التماس دعا
یا علی
www.horia.blogfa.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد